:.فرشته ها آزادند:.
من وخط خطی هام!
هرچی که راجب نوشته هامه این جا هست!
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید

پيوندها
عشق ابدی
جـــــــاده ی یـــکــــ طرفهـــــ
یـــــه وبــــــ عالــــــــــــــــــــــــی
جی پی اس ردیاب ماشین
ال ای دی هدلایت زنون led
جلو پنجره زوتی

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان من وخط خطی هام! و آدرس kisin.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.










نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





نويسندگان
kisin

آرشيو وبلاگ
مرداد 1394


آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
چهار شنبه 21 مرداد 1394برچسب:, :: 17:33 :: نويسنده : kisin

نفسش رو مثل آه بیرون داد..اهش من نا اشنا روهم سوزوند...
فرشته هم می پرستیدش...دیوانه وار همو می خواستن ولی ما چهار سال مخالفت کردیم..چهار سال گریه وشب بیداری های فرشته رو دیدیم ومخالفت کردیم...من یه کم نرم شده بودم ولی باز هم مخالفت کردم تا اینکه یه هفته صدرا گم شد...فرشته تب کرد وکارش به بیمارستان کشید...یه شب دوبار تا مرز مرگ رفت وبرگشت..همون شب صدرا سراسیمه وبا کلی داد وهوار با نگهبان وارد حیاط بیمارستان شد...نذاشتن وارد ساختمان بشه...همونجا توی حیاط اسم فرشته رو صدا زد...فرشته خواب بود که یه هویی از خواب بیدار شد وپابرهنه رفت سمت حیاط...
بغض کرد:
وقتی پدرش اوج دلبستگیشونو دید... قبول کرد... یه هفته تا عروسی شون مونده بود...فرشته واقعا شاد بود...
اشکی روی گونه ش غلطید...
-فقط قرآن نخریده بودن...وقتی می خواستن از عرض خیابون رد شن یه ماشین با سرعت خیلی زیاد به سمتشون می اومده...صدرا فرشته رو هل می ده وخودش...
به هق هق افتاد...
-صدرا مرد...به همین سادگی...فرشته بعداز مرگ صدرا شش ماه توی کما بود واز وقتی از کما بیرون اومده وضعش اینه...به بزرگترین روانشناس های ایران مراجعه کردیم...افاقه نکرد..فقط با صدای ساز صدرا آروم میشه...یکی از دکتر ها می گفت"جادوی عشقه...درمونی نداره"...منم به حرفش معتقدم...دو ساله که فرشته اینه...گاهی اوقات با خودم میگم کاش از اون کما بیرون نیومده بود...کاش...
چشمهام مثل میخ در صورت فرشته مانند فرشته فرو می رفت...نمی تونستم چشم از خواب عمیقش که گاهی با لبخند های تلخ همراه بود بردارم...از کوپه زدم بیرون تا دور از چشم زن باشم...توی راهرو تا راه داشت...تا چشم بود..تا اجازه ی دلم به راه بود؛ به اشک هام اجازه دادم تا بریزند..."فرشته ها آزادند"..آزادی نمی خوام...همین که باشه ولایقش باشم؛کفایت می کنه..
شماره شو گرفتم...به ثانیه هم فرصت گذشتن نداد:
-جانم فرشته ی من؟


نظرات شما عزیزان:

عشق ابدی
ساعت12:53---22 مرداد 1394
مرسی بابت لینک
لینکی عزیز
پاسخ: مرســــــــــــــــــــــــــی!


عشق ابدی
ساعت12:27---22 مرداد 1394
سلام مرسی به وبلاگ من سر زدی
وبلاگ شماهم عالیه
خواستین باهم تبادل لینک کنیم...
سلام خواهش میشه مرســــــــــــــــــی باشه


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: